نوشته شده توسط : روانشناس بالینی

یک روانشناس با بیان اینکه علل فرهنگی جای عوامل اقتصادی و اجتماعی را در وقوع طلاق گرفته است، اظهار کرد: نبود توافق در تعریف ارزش‌های اجتماعی هنجاری ناظر بر نقش‌های خانواده وجود دارد و این روابط نحوه عملکرد زن و مرد را در چارچوب خانواده تعریف می‌کند و تشکیل دهنده بنیان خانواده نیز هست.

استانها/ طلاق

 

دکتر مهدی رستگارخالد  افزود: یکی از دلایل اختلاف زوجین نبود توافق میان انتظارات و توزیع نقش‌های خانوادگی است و این موضوع ممکن است حتی به جدایی نیز منجر شود.

وی دلیل اصلی اختلاف زوجین جوان را تاخر فرهنگی دانست و تاکید کرد: نبود توافق میان شیوه‌های جامعه پذیری دختران و پسران یکی از نشانه‌های تاخر فرهنگی است.

این روانشناس در ادامه گفت: برخی معتقدند که بخشی از طلاق‌ها به این علت رخ می‌دهد که دختران، مدرن و پسران بر اساس شیوه‌های سنتی جامعه‌پذیر می‌شوند. در حال حاضر تعداد فرزندان کاهش یافته و به یک یا دو فرزند محدود شده است.

رستگارخالد با بیان اینکه امروزه فرزندان در خانواده از اهمیت زیادی برخوردار شده‌اند،اظهارکرد: در روند جامعه‌پذیری دختران تنها نقش‌های زنانه به آنان آموزش داده نمی‌شود و والدین آنان را به عنوان موجوداتی مستقل تربیت و به ورود به قلمروهای مردانه تشویق می‌کنند.

وی با اشاره به نحوه جامعه‌پذیری فرزندان پسر گفت: جامعه‌پذیری سنتی در این حوزه همچنان ادامه دارد و پسران صرفا برای برعهده گرفتن نقش‌های اجتماعی تربیت می‌شوند و تعریف خاصی از مردانگی به آنان آموزش داده می‌شود. بر اساس این تعریف پسران نباید در کارهای منزل مشارکت داشته باشد.

رستگار خالد با بیان اینکه جامعه ایرانی مرکب، پیچیده و به طور کامل قشربندی شده است، اظهارکرد: همین موضوع موجب می‌شود که نتوانیم درباره دلایل طلاق با قاطعیت نظر بدهیم. در قشرهای مختلف اثر نبود توافق بین توزیع و تعریف نقش‌ها در روابط خانوادگی و ایجاد طلاق متفاوت است. نبود توافق فرهنگی بیشتر در خانواده‌های طبقه متوسط به بالا و بالا دیده می‌شود و زنان در خانواده‌های سنتی و مذهبی کمتر با چنین مسائلی مواجه می‌شوند.

وی با اشاره به سرمایه‌های فرهنگی زنان اظهار کرد: هرچقدر سرمایه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی زنان بیشتر باشد، علل فرهنگی مانند نبود توافق میان نقش‌ زن و مرد بیشتر در طلاق نمود پیدا می‌کند.

این روانشناس در ادامه گفت: تغییرفرهنگی در بخشی از جامعه، ارزشها و نهادها و اقشار جامعه رخ داده است و در قالب شکاف بین سنت و مدرنیته به آن پرداخته می‌شود. اگر قرار است ارزشهای مدرن را بپذیریم باید کل جامعه این تحول ارزشی را تجربه کنند.

 

وی افزود: این اتفاق زمان بر است و به تغییرات نسلی احتیاج دارد. در حال حاضر عوامل فرهنگی جای عوامل اقتصادی و اجتماعی را در بروز طلاق گرفته‌اند. نبود توافق بین تعریف از ارزشها، هنجارهای اجتماعی ناظر بر نقش‌های خانوادگی که روابط زن و شوهر را در چارچوب نهاد خانواده تنظیم می‌کند، باعث می‌شود که با ایفای این نقش‌ها خانواده کارکرد خود را به انجام برساند و نقش‌های خود را در جامعه ایفا کند.

 

وی افزود: در گذشته با وجود نامتقارن بودن روابط خانوادگی و مرد سالاری، رابطه برد – برد بر خانواده حاکم بود. زنان می‌پذیرفتند که نقش‌های خانوادگی خود را انجام دهند و در حوزه روابط مادری و همسری ایفای نقش کنند و خود را فدای خانواده می‌کردند. آنان از انجام این کار احساس بدی نداشتند.

این روانشناس با اشاره به وضعیت زنان روستایی اظهار کرد: آنان در تولید هم نقش داشتند ولی تصمیم‌گیری درباره نحوه صرف درآمد با مردان بود. آنان از روی اجبار یا ناآگاهی این کار را نمی‌کردند؛ بلکه زنان احساس می‌کردند که برای خانواده تلاش می‌کنند و پیشرفت شوهر و فرزندان خود را پیشرفت خود می‌دانستند بنابراین خودشان را وقف خانواده می‌کردند.

وی افزود: مبنای خانواده‌های هسته‌ای هم، عاطفه و عشق و علاقه بود و اهداف جمعی بر اهداف فردی تقدم داشت همچنین رابطه بین اعضا برد – برد بود؛ اما با ورود زنان به عرصه عمومی، هم مردان و هم زنان اهداف فردگرایانه پیدا کردند و پیشرفت خود را مقدم بر پیشرفت خانواده دانستند. غلبه رابطه فردگرایانه باعث شد که رابطه بین اعضای خانواده به ویژه میان زنان و مردان به برد – باخت تبدیل شود و زنان نیز نبود توافق این نقش‌ها را نمی‌پذیرفتند. همین امر موجب بروز اختلاف میان خانواده‌ها شد که نتیجه آن بروز اختلافات زناشویی، طلاق عاطفی و طلاق شرعی بوده است.

 

رستگارخالد در ادامه گفت: با غلبه دیدگاه‌های فردگرایانه، زنان به مادر شدن میلی ندارند و حتی پس از طلاق ممکن است به دنبال روابطی بروند که در چارچوب خانواده تعریف نمی‌شود.

وی درباره علل بروز تحولات ارزشی اظهار کرد: بسط و تامین ارزشهای فردگرایانه، میل به خودمختاری را از قلمرو مردان به حوزه زنان گسترش داده است.

 

رستگارخالد در ادامه گفت: تمایل زنان برای ورود به عرصه‌های عمومی، کسب سرمایه‌های اجتماعی و اقتصادی، پیشرفت فردی و تصاحب قدرت در دوران مدرن دیده می‌شود و همین امر موجب بازتعریف حوزه زنان می‌شود و با عقلایی شدن جوامع، شاهد گسترش عقلانیت ابزاری و ارزش‌های عام‌گرایانه هستیم.

 

وی افزود: در این شرایط فردیت از حوزه مردان به حوزه زنان گسترش می‌یابد و مساله جنسیت منتفی می‌شود. بین این ارزش‌های غالب شده و عقلانیت ابزاری و ارزش‌های فردگرایانه همبستگی و پیوستگی ذاتی وجود دارد. حاکمیت ارزش‌های عقل‌گرا موجب تمایل جامعه به ارزش‌های فردگرا می‌شود. عواملی نیز این وضعیت را تشدید می‌کنند که یکی از آن‌ها جهانی شدن فرهنگ و گسترش ارتباطات در نسل جدید به ویژه دختران است.

این روانشناس در ادامه گفت: در حال حاضر دختران با سبک‌های زندگی جدید آشنا می‌شوند و خانواده به دختر و پسر به یک اندازه اهمیت می‌دهد. در این شرایط دختران محدودیت‌ها را نمی‌پذیرند و میل به آزادی، تجربه‌خواهی و نوگرایی پیدا می‌کنند. مصرف صنایع فرهنگی و افزایش تحصیلات نیز این خواسته را تشدید می‌کند و در نهایت زن، سلطه مرد را نمی‌پذیرد و علاقه دارد که خودش تصمیم‌گیری کند و علایق شخصی‌اش را دنبال کند همچنین هنجارهای سنتی را نفی می‌کند.

وی با اشاره به تحول در ارزش‌های خانوادگی به ویژه خانواده هسته‌ای گفت: تضعیف خانواده سنتی در ایران به صورت اشتغال زنان دیده می‌شود. بر اساس این دیدگاه، با افزایش اشتغال زنان، آنان نمی‌توانند نقش‌های جنسیتی خود را به طور کامل انجام دهند، چراکه انرژی و قدرت محدودی دارند. زنان در این شرایط دچار اضافه بار نقش می‌شوند و یکی از دلایل کاهش باروری نیز همین مساله است. علاوه بر آن زنان از شوهران خود توقع دارند که در انجام امور منزل همکاری کنند.

رستگارخالد در پایان اظهارکرد: خانواده هسته‌ای شاید بهترین الگوی خانواده از دیدگاه کارکردهای خانواده مانند ایجاد نظم اخلاقی و اجتماعی باشد، اما با افزایش اشتغال زنان و تضعیف خانواده هسته‌ای ممکن است این زنان به شیوه‌های دیگری از رابطه رو بیاورند و حتی برای ایفای نقش مادری خود، کودکانی را به فرزندخواندگی قبول کنند تا بدین ترتیب استقلال خود را از دست ندهند. در این شرایط خانواده به جای آنکه به صورت نهاد باشد، بیشتر به یک رابطه تبدیل می‌شود.

 

 

منبع: www.isna.ir



:: بازدید از این مطلب : 30
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 13 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : روانشناس بالینی
اگر شما و همسرتان، بر سر روش‌های تربیت فرزندان توافق نظر ندارید بدانید که تنها نیستید. شما و همسرتان دو انسان متفاوت هستید با دو زمینه و شخصیت متفاوت، پس طبیعی است که دیدگاه‌ها و خلق و خو‌های متفاوتی هم داشته باشید.

 اگر شما و همسرتان، بر سر ِ روش‌های تربیت فرزندان توافق نظر ندارید بدانید که تنها نیستید.

شما و همسرتان دو انسان متفاوت هستید با دو زمینه و شخصیت متفاوت، پس طبیعی است که دیدگاه‌ها و خلق و خوهای متفاوتی هم داشته باشید.

ممکن است شما خونسرد و سهل گیر باشید اما همسرتان سخت‌ گیر و جدی‌تر. هر چند این تفاوت‌ها گاهی می‌توانند کامل کننده باشند اما می‌توانند منجر به اختلاف نیز بشوند.

اگر به عنوان یک پدر و مادر، شیوه‌های فرزندپروری متفاوتی با همسرتان دارید چه باید بکنید؟

وقتی که پدر و مادر اختلاف دارند

وقتی صحبت از نظم و انظباط می‌شود بیشتر همسران تا حدودی اختلاف‌هایی دارند. مثلا پدر و مادرها اغلب در مورد اینکه رفتاری نادرست از جانب کودک را گوشزد کنند یا نادیده بگیرند اختلاف نظر دارند.

یکی از والدین ممکن است عقیده داشته باشد اگر کودک تکالیفش را به موقع انجام نمی‌دهد نباید مدام به او یادآوری کرد و فقط باید از امتیازی که قرار بوده به دست بیاورد محروم شود.

اما آن دیگری ممکن است عقیده داشته باشد «باید» به کودک فرصت‌های مکرر و بیشتر داد.

اگر شیوه‌های فرزندپروری متفاوتی با همسرتان دارید چه باید بکنید

مشکلی که در چنین مواقعی بروز می‌کند این است که مشکل اصلی (در مثال ذکر شده، انجام ندادن به موقع تکالیف)، کنار گذاشته شده و مشکلی جدید به وجود می‌آید: اختلاف و ناهماهنگی پدر و مادر و داد و قال‌های زن و شوهری!

وقتی مشکل و ناسازگاری به وجود می‌آید باید در مورش بحث و گفتگو کرد، وگرنه منجر به مشکلی بزرگ‌تر در آینده خواهد شد.

در ادامه به این می‌پردازیم که اختلافات والدین در مورد روش‌های تربینی فرزندان چرا و چگونه بروز می‌کند، و شما برای اینکه پدر و مادر هماهنگی برای فرزندان‌تان باشید چه می‌توانید بکنید.

پیامدهای ناهماهنگی والدین

عدم توافق و ناهماهنگی در مورد شیوه‌های تربیت فرزند می‌تواند منجر به مشکلات و اختلافات زناشویی بشود. گاهی یک از والدین ممکن است از کودک جانبداری کرده و با هم در مقابل آن دیگری قرار بگیرند.

در چنین شرایطی به جای اینکه پدر و مادر با هم به عنوان یک تیم عمل کنند، روبروی هم قرا می‌گیرند.

ضمنا اگر پدر و مادر مکررا اختلاف و بگومگو بر سر تربیت فرزند داشته باشند، برای بچه‌ها نیز خوب نیست. اگر شما نسبت به فرزندتان سخت‌ گیرتر باشید، احتمالا آدم بده خواهید شد و فرزندتان هم یاد می‌گیرد برای درخواست‌هایش فورا سراغ همسرتان برود.

این موقعیت باعث مشکلات ارتباطی نه فقط میان همسران بلکه بین یکی از همسران و فرزند نیز خواهد شد.

اما عواقب ناهماهنگی‌های والدین از این ها نیز فراتر است: عدم توافق شما و همسرتان در مورد روش‌های برخورد با فرزندان‌تان می‌تواند موجب اضطراب‌شان شود زیرا آنها مطمئن نیستند انتظار چه چیزی را باید داشته باشند.

وقتی با همسرتان صحبت می‌کنید یادتان باشد مشکل شما فقط همین موضوع مورد بحث‌تان نیست. پشت این موضوع، عشق پدر و مادر به بچه‌ها نیز نهفته است.

وقتی یکی از والدین با اطمینان و قاطعیت فکر می‌کند روشش بهتر از روش آن دیگری است، تمام احساسات و هیجانات نیز وارد میدان می‌شوند.

حمله به روش و طرزفکر همسرتان می‌تواند این احساس را به او بدهد که به عشق و محبت و توجه او نسبت به بچه‌هایش حمله کرده‌اید.

حل اختلاف‌ها

اگر شیوه‌های فرزندپروری متفاوتی با همسرتان دارید چه باید بکنید

روشن است که اختلاف داشتن در مورد روش‌های تربیت فرزندان نه به نفع بچه‌هاست و نه به نفع پدر و مادر. اما اگر با همسرتان اختلاف نظر دارید چه می‌شود کرد؟

توصیه‌هایی برای‌تان داریم که چگونه بتوانید با همسرتان متحدتر و هماهنگ‌تر شوید. یادتان باشد که تربیت و پرورش بچه‌ها و هماهنگ بودن شما و همسرتان یک پروسه‌ی طولانی (به اندازه‌ی تمام عمرتان!) است.

نکات و ریزه‌کاری‌های تربیتی با بالا رفتن سن تغییر می‌کنند و والدین نیز به دلیل تجربیاتی که در این مسیر کسب می‌کنند دستخوش تغییراتی می‌شوند.

تفاوت‌های‌تان را بپذیرید

باید بپذیرید که شما و همسرتان چه بخواهید و چه نه، گهگاه دچار اختلاف نظرهایی در مورد تربیت بچه‌ها خواهید شد، مگر اینکه یکی از شما عقیده‌اش را بیان نکند!

که این هم مشکلی است که باید بررسی شود. برای پرورش فرزندان، راههای گوناگونی وجود دارد.

وقتی شما و همسرتان در مورد اینکه چه روشی برای فرزند‌تان بهترین است، ایده‌های متفاوتی دارید، باید بدانید که احترام به نظر همسر، از ضروریات است.

این احترام به معنی این نیست که چشم بسته با همسرتان موافقت کنید، بلکه باید این آزادی را داشته باشید که نظر مخالف‌تان را بیان کنید.

اگر با اظهار نظر مخالف همسرتان مشکل دارید، فراموش نکنید که تفاوت‌ها در روش‌های تربیتی نشاندهنده‌ی این است که هر دوی شما می‌خواهید بهترین پدر یا مادر ممکن باشید و این برای شروع عالیست!

می‌توانید با بررسی شیوه‌های تربیتی گوناگون شروع کنید و فکر کنید کدام‌شان با طرزفکر شما جورتر است. سپس مشخص کنید آیا همسرتان هم نظرش با شما یکیست یا متفاوت است.

فهم و درک اینکه هر کدام از شما چگونه مشکل واحدی را با نظر و دیدگاه متفاوت‌تان حل می‌کنید، می‌تواند بسیار مفید باشد.

ضمنا شما و همسرتان به احتمال زیاد خلق و خوهای نسبتا متفاوتی از جهت پدر یا مادر بودن نیز دارید. شاید شما نسبت به رفتاری صبورتر باشید و همسرتان نسبت به رفتاری دیگر این ویژگی را داشته باشد.

ببینید خلق و خوی هر کدام‌تان چگونه با خلق و خوی فرزندتان سازگار است؛ این یکی از پنج فاکتوری است که موثر بودن روش‌‌های انظباطی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

جنبه‌های مشترک را پیدا کنید

وقتی تفاوت‌های‌تان را شناسایی کردید، به دنبال زمینه‌های مشترک نیز بگردید. مثلا ممکن است شما و همسرتان هدف‌های مشترکی برای بچه‌ها داشته باشید.

احتمالا هر دوی شما برای بیمه یا آینده‌ی فرزندان‌تان سرمایه گزاری می‌کنید و دوست دارید فرزندان‌تان در آینده بزرگسالانی بامسئولیت باشند.

اگر شیوه‌های فرزندپروری متفاوتی با همسرتان دارید چه باید بکنید

با همسرتان بنشینید و برنامه‌ای بریزید که هر دو بتوانید بر سر پیگیری آن توافق کنید. لزوما نباید سر هر موضوع کوچکی با هم موافق باشید، بلکه باید بر سر اینکه جلوی بچه‌ها بتوانید پیگیر برنامه‌تان باشید توافق داشته باشید.

برای رسیدن به این سطح لازم است که هر دو طرف انعطاف پذیری و کمی گذشت داشته باشند.

مثلا شاید هر دوی شما بتوانید سر این موضوع هماهنگ شوید که به فرزند 10 ساله‌تان هر شب فقط یک بار یادآوری کنید که تکالیفش را انجام دهد. و اگر انجامش نداد، از امتیازی یا اجازه‌ای که قرار بوده بگیرد محروم شود.

این رویکرد پیامدی مثبت دارد و به فرزندتان انگیزه خواهد داد تا شب بعد، تکالیفش را به موقع انجام دهد.

قوانینی برای خانه وضع کنید

همه با هم قوانینی برای خانه وضع کنید. لیستی ساده از قوانینی تهیه کنید که برای هر دوی شما مهم هستند. معمولا تقریبا 10 قانون کافیست. قوانین کلی شامل احترام گذاشتن، انجام به موقع تکالیف و کمک در کارهای خانه را حتما در این لیست بیاورید.

سپس لیستی از پیامدهای احتمالی ِ عمل نکردن به قوانین تهیه کنید که هر دوی شما سر آن توافق داشته باشید. شاید لازم باشد برای هر کدام از فرزندان‌تان، عواقب جداگانه‌ای در نظر بگیرید. همچنین بابت عمل کردن به قوانین، پاداش‌هایی تعیین کنید.

خودتان هم تابع قوانین باشید

با همسرتان توافق کنید که شما نیز تابع قوانینی که وضع می‌کنید باشید. این کار شما به بچه‌ها احساس اطمینان خاطر می‌دهد که با هم در یک تیم هستید و خودتان هم به این اصول پایبندید.

خیلی مهم است که شما به عنوان پدر و مادر الگوی مناسبی از رفتارها برای فرزندان باشید. اگر بچه‌ها ببینند که با همسرتان می‌جنگید تا مشکلات را حل کنید، آنها نیز یاد می‌گیرند که اختلافات خود را اینگونه حل کنند.

مخالفت‌های‌تان با همسرتان را برای زمانی بگذارید که به دور از حضور بچه‌ها بتوانید خصوصی با هم حرف بزنید.

اگر فرزندتان درخواستی از شما دارد، در صورت ممکن تا زمانی که اول با همسرتان مشورت نکرده‌اید به او جوابی ندهید.

اگر پسرتان از شما اجازه می‌خواهد که فرداشب به خانه‌ی دوستش برود، به او بگویید اول باید با پدر یا مادرش مشورت کنید. این کار شما این پیام را به او می‌رساند که شما دو نفر با هم همفکری می‌کنید و تصمیم می‌گیرید.

درصورت نیاز، کمک بخواهید

شما حتی اگر بهترین هدف‌ها و روش‌ها را داشته باشید، با هم تلاش کردن برای پرورش بچه‌ها باز هم چالش برانگیز است. اگر شما هم به مشکل برخوردید و دو نفر به تنهایی نتوانستید راه حلی پیدا کنید، از درخواست کمک حرفه‌ای نترسید.

خیلی وقت‌ها پیش می‌آید که همسر شما حرف شما را را از زبان یک نفر دیگر، بهتر درک می‌کند و می‌فهمد! این موضوع بسیار متداول است!

اگر شیوه‌های فرزندپروری متفاوتی با همسرتان دارید چه باید بکنید

کمک خواستن از مشاوران حرفه‌ای و باتجربه در این زمینه واقعا می‌تواند مفید باشد از فشاری که شما و همسرتان در زمینه‌ی تربیت بچه‌ها و مواجهه با چالش‌ها احساس می‌کنید کم کند.

رویکردهایی که مشاوران از آن استفاده می‌کنند نه تنها شما و همسرتان را به هم نزدیک‌تر و با هم هماهنگ‌تر می‌کند، بلکه از بروز مشکلات پیچیده‌تر در آینده نیز پیشگیری می‌کند.

برنامه‌های‌تان را هر هفته بازبینی کنید

هر هفته وقت بگذارید و با همسرتان در مورد برنامه‌ای که چیده‌اید و مشکلات احتمالی حرف بزنید. از امتحان کردن روش‌های جدید نترسید و اگر لازم بود تغییراتی ایجاد کنید، پذیرا باشید. فقط قبل از اعمال هر گونه تغییری، از قبل بچه‌ها را مطلع کنید.

طبیعی است که بچه‌ها بزرگ می‌شوند و به طبع، اصول و شیوه‌ها نیز باید تغییر کنند. اگر روشی جواب نداد، با همفکری هم روش دیگری را امتحان کنید.

راههای بسیار زیادی برای حل مشکلات رفتاری وجود دارد و مهم است که در تمام مراحل، انعطاف پذیری را حفظ کنید.

حرف آخر

پدر و مادر بودن و تربیت بچه‌ها کار ساده‌ای نیست و با توجه به تفاوت‌های ریز و درشتی که میان آدمها وجود دارد، اگر پدر و مادری در انتخاب‌ها و نظرها پیرامون روش‌های تربیتی بچه‌ها اختلاف نظر نداشته باشند باید تعجب کرد!

اما باید همزمان توجه داشته باشید که اگر این اختلاف‌ها به خوبی مدیریت نشوند می‌توانند اختلافات زناشویی ایجاد کرده و روی بچه‌ها تاثیر منفی بگذارند.

یاد بگیرید که می‌توانید بدون بی‌احترامی به همدیگر، نظرات متفاوت داشته باشید. این را هم بدانید که متحد و هماهنگ بودن به عنوان پدر و مادر، یکی از بهترین هدیه‌هایی است که می‌توانید به فرزندان‌تان بدهید.

هر دوی شما یک هدف دارید و آن هم عشق ورزیدن و هدایت بچه‌ها به بهترین نحو ممکن است، پس پیدا کردن زمینه‌های مشترک، توافق کردن و کمی هم گذشت داشتن نباید برای شما کار سختی باشد.

 

 

منبع: www.bartarinha.ir



:: برچسب‌ها: اختلافات خانوادگی , همسر , تربیت کودکان , فرزندان ,
:: بازدید از این مطلب : 28
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 13 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : روانشناس بالینی

وحید اکبری متخصص و کارشناس  روانشناس بالینی در گفتگو با خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، اظهار کرد: گاهی اشتباهی از همسرمان سرمی‌زند که عمدی نبوده؛ حتی ممکن است خودش هم نداند که کارش اشتباه است یا نه. بنابر این جدای از ناراحتی پیش آمده، باید خیلی آرام با او درباره مسئله صحبت کنیم؛ زیرا ممکن است بازهم این رفتار را اشتباه را تکرار کند و شما ناراحتی تان بیشتر شود.

اکبری ادامه داد: ممکن است همسرمان بگوید که «من که نمی دانستم این کارم از نظر تو اشتباه است.» بنابر این وقتی حس می کنیم تکرار یک رفتار می تواند ما را برنجاند و همسرمان هم از آن بی خبر است، آن را حتما به شریک زندگیمان بگوییم.

وی با اشاره به اینکه برای عنوان کردن اشتباه ملایمت رفتاری نباید فراموش شود، افزود: هنگام عنوان‌کردن اشتباهات همسرتان، ملایمت رفتاری و گفتاری را فراموش نکنید. سر او داد نکشید و با توهین یا کلمات نامناسب اشتباهش را یادآور نشوید؛ علت ناراحتی تان را عنوان کنید تا اگر سوء تفاهمی ایجاد شده، برطرف شود.

این روانشناس تصریح کرد: وقتی یک اشتباه عنوان شد و همسرتان آن را پذیرفت، لطفا دیگر ادامه ندهید و مسئله‌ای دیگر و اشتباه دیگری که ربطی به این موضوع ندارد را پیش نکشید؛ این را بدانید که اگر یک اشتباه را بارها یادآوری کنید، باعث لجبازی و تزریق حس انتقام در ناخودآگاه طرف مقابلتان می شوید.

اکبری عنوان کرد: گاهی تنها با تاکید روی واژه‌ای یا بالا‌بردن صدا هنگام گفتن جمله‌ای، منظور سخن ما متفاوت می‌شود. اگر می‌خواهید همسرتان را متوجه‌ اشتباهی که مرتکب شده کنید، آن را به طرز بد منتقل نکنید؛ سرکوفت نزنید و لحن تحقیرکننده در پیش نگیرید. باید فرصت پاسخگویی به همسرتان هم بدهید و مانند نصیحت‌های والدین به کودکان، بحث را یک‌طرفه جلو نبرید. شاید این شما هستید که اشتباه متوجه شده‌اید؛ این یک‌طرفه رفتن‌ها باعث می‌شود همسرتان نسبت به شما حس ناخوشایندی پیدا کند و دلزده شود.

 

منبع : باشگاه خبرنگاران جوان



:: برچسب‌ها: اشتباهات همسر ,
:: بازدید از این مطلب : 33
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 12 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : روانشناس بالینی

عادات صبحگاهی و ابتدای روز افراد موفق دنیا

تا به حال باخودتان فکر کرده اید که عادات افراد موفق چیست؟ جمله ی "موفقیت اتفاقی پیش نمی آید" این را ثابت می کند که این افراد برای موفقیت رازها و روش هایی دارند که از اول صبح آغاز می شود.عادات افراد موفق

عادات افراد موفق

خوب می دانید که موفقیت اتفاقی پیش نمی آید ؛ افراد موفق و مشهور دنیا از تخت خواب بلند نمی شوند تا هرچیزی را از قفسه بردارند و برای صبحانه آماده کنند و بعد به سمت محل کارشان بروند تا هر چه پیش آمد خوش آمد بلکه طبق آنچه در این بخش گفته ایم آنها برنامه ریزی می کنند، آماده می ­شوند و اجرا می کنند.

عادات افراد موفق

عادات صبحگاهی افراد موفق چیست؟

عادات صبحگاهی افراد موفق که بهتر است بدانید

1. زود از خواب بیدار می شوند:

24 ساعت در روز وجود دارد و شما فقط از ان عبور می کنید. یک ساعت زودتر از موعد بیدار شدن، زمان می برد تا خود را با آن تطبیق دهید، اما زمانی که به آن عادت کنید، هرگز به عقب نگاه نخواهید کرد.

تحقیقات نشان داده اند که نه تنها افراد سحرخیز خوش بینانه تر و با وجدان هستند، بلکه آن ها هم چنین مشکلاتی را پیش بینی می کنند و آن ها را به طور موثر به حداقل می رسانند. که البته برای موفقیت در دنیای کسب و کار بسیار مهم است.

2. مجسم کردن و تمرکز روی هدف!

از سکوت لذت ببرید و کمی زمان صرف کنید تا روز خود را برنامه ریزی کنید. به اهداف خود و به آنچه باید انجام دهید فکر کنید. هرآنچه نیاز دارید را در نظر بگیرید تا مطمئن شوید که روز تان آرام تر و کارآمدتر خواهد بود. تحقیقات نشان داده است که حتی دو دقیقه تصویرسازی و تفکر مثبت می تواند حالت و وضوح شما را برای کل روز پیش رو بهبود بخشد.

تمرکز روی هدف

تمرکز و تفکر مثبت برای اهداف

3. صبحانه خوردن:

زمان یک تجملات رسیده، از آن لذت ببرید و یک صبحانه سالم بخورید. با خانواده خود بنشینید بدن خود را برای کارهایی که پیش روی شماست، سوخت دهی کنید. این کار به شما در حفظ تمرکز مداوم در طول روز کمک خواهد کرد.

4. با کارهای سخت و بزرگ خداحافظی کنید:

لیست کارهایتان را بنویسید و ترسناک ترین کار را در اول لیست خود قرار دهید. به جای اجازه دادن به زجر کشیدن, تمام روز خود را از رنج و استرس نجات دهید و اولین کار را انجام دهید.

احساس راحتی خواهید کرد و آمادگی بیشتری برای مقابله با هر وظیفه جزئی خواهید داشت.

کارهای افراد موفق

کارهایی که افراد موفق انجام میدهند

5. منشا انگیزه:

گام اول و عمیق، درک کنید و بفهمید چه چیزی به شما الهام می بخشد. مرحله دوم - ایجاد یک شعار. گام سوم:هر روز صبح همین را تکرار کنید. گام چهارم:نفس بکشید و استراحت کنید. شما احساس انگیزه بیشتری خواهید کرد و بیش از هر زمان دیگری تمرکز خواهید داشت.

6. تحرک داشتن و ورزش صبحگاهی :

ورزش صبحگاهی نه تنها باعث افزایش انرژی می شود، بلکه به شما انرژی می دهند و باعث تحرک شما خواهند شد. شما احساس خواهید کرد که برای مقابله با هر مشکلی که به طرف شما می آید، آماده هستید.

7. میان وعده خود را بردارید!

خوردن باعث سوخت مغز، بهبود تمرکز، بهره وری و حافظه است. خوردن میان وعده را برنامه ریزی کنید و مقداری خرت و پرت را در کیف خود بریزید. می توانید پرک های پروتیینی را انتخاب کنید که کاملا طبیعی هستند و مانع از افتادن قند خونتان می شود. برنامه هوشمند برای نگه داشتن سوخت و سازتان حیاتی است و مغزتان را در طول روز شلوغتان سرحال نگه می دارد.

میان وعده برای کار

خوردن میان وعده برای بهبود تمرکز و حافظه

8.سکوت:

بیدار شدن زود از خواب، فرصت هایی را برای لذت بردن از طلوع خورشید، شنیدن صدای پرندگانی که جیک جیک می کنند و تازه باز هم وجود دارد، به شما ارائه می دهد.ما همیشه در حال حرکت هستیم. بنشینید و از آرامش صبح لذت ببرید. زمان کوتاهی است که می توانید با افکار خود تنها باشید. فقط نفس بکشید.

9.بیرون بریزید:

یاد بگیرید که چیزهایی که نیاز ندارید را دور بریزید. این چیز مهمی برای روشن کردن ذهن شماست، اما گاهی اوقات شما باید چیزی را به شکل فیزیکی بیرون بریزید تا احساس سبکی بکنید. بنابراین از مجلات قدیمی، ژورنال ها، برنامه های تلفنی و یا روزنامه را دور بریزیر و ببینید که چگونه رفتار شما در طول روز تغییر می کند.

رفتار و خصوصیات افراد موفق

عادات روزانه افراد موفق

افراد موفق دنیا در مورد عادات صبحگاهی خود چه می گویند؟

طبیعی و ثابت قدم باشید

دن مارتل کارآفرین در مورد عادات صبحگاهی خود می گوید :نرمش، نوشیدنی سبز، مدیتیشن. در همه حال و وضعیت اینها اولینکارهایی است که من صبح ها انجام می دهم. مدتهاست که به این نتیجه رسیده ام که اینها به بازسازی بدن و ذهنم و البته رساندن سوخت لازم برای به اجرا در آوردن نهایت استعدادم لازم است و کمک می کند.

زیر دوش برنامه ریزی کنید

کُلین متیوز می گوید:هنگامی که در حال دوش گرفتن هستید ، به طور ذهنی هر آنچه را که باید در طول روز انجام دهم برنامه ریزی می کنم. سپس دقیقا همین کار را برای آن چیزهایی که قصد دارم انجام گیرد تکرار می کنم .

فکر کردن زیر دوش

برنامه ریزی روزانه زیر دوش

زمانی برای شکرگزاری در ابتدای روز اختصاص دهید

بکی رایت میگوید :من پنح علت مهم شکرگزاری ام را در مقاله ام نوشته ام که در طول روز مرا با انرژی مثبت و ذهنی باز و سالم نگاه می دارد.

برای روز و هفته تان هدف تعیین کنید

دن مرفی می گوید:به طور کلی من عادت دارم برای هدف هفته ام، صبح های دوشنبه، دو سه کار مهمی را که باید از ساعت هفت صبح انجام دهم تعیین کنم. زمانی که روزی کارهایم مرا دچار سردرگمی می کند می توانم به آن کارهایی که مشخص کرده ام نگاهی داشته و برای دستیابی به آنها تمرکز کنم.

تعیین هدف

کارها و اهدف روزانه خود را تعیین کنید

دست آوردهای آینده را مجسم کنید

ای جی کومار می گوید:من یک عادت صبحگاهی خاص دارم و برای اتجام آن چشم هایم را به مدت ده دقیقه می بندم و سپس در کمال آرامش اهدافم را تصویر سازی می کنم. به حدی حقیقی مجسم می کنم که انگار به واقع به آنها دست یافته ام و تنها تصور نیست.

ذهنتان را پاک کنید و برای امروزتان آماده باشید

برد کریسپ می گوید :کار مهمی است و من تمام صبحم را مشغول پاک کردن ذهنم هستم تا برای آنکه از پس چالش های روز بر بیایم آمادگی داشته باشم. من صبح ها را با ورزش، صبحانه ای سبک و قهوه آغاز می کنم تا کارها را به روان ترین شکل ممکن پیش ببرم ؛ علاوه بر اینها موسیقی نیز در کنار کارهای صبحگاهی من همیشه حاضر است.

 

منبع : نمناک



:: برچسب‌ها: عادات صبحگاهی , افراد موفق ,
:: بازدید از این مطلب : 21
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 10 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : روانشناس بالینی
برای بسیاری از افراد این موضوع سوال است که بعد از خیانت برای حفظ زندگی مشترک چه باید کنیم؟ در ادامه از روش هایی مناسب برای حفظ زندگی مشترک بعد از خیانت آگاه می شوید.
 
خیانت، رابطه جنسی، احساسات،زندگی زناشویی، رابطه نامشروع،خانواده ایرانی، عشاق موفق
 
خیانت یکی از موضوعات بسیار دردناک در زندگی زناشویی است که به دلایل مختلفی رخ می دهد و تیشه به ریشه پیمان مقدس زناشویی می زند. اما زندگی زناشویی بسیار مقدس است و باید بعد از دیدن خیانت از سوی همسر مدتی دست نگه دارید و همه چیز را فدا نکنید بخصوص هنگامی که صاحب فرزند هستید چرا که شرایط بازگشت هم وجود دارد. 

اگر شما به تازگی پی بردید که همسرتان به شما خیانت کرده فوراً اقدام به طلاق و جدایی نکنید و بهتر است قبل از این اقدامات این بخش را مطالعه فرمایید تا بتوانید با راهنمایی های مشاوران خانواده زندگیتان را حفظ کنید.

مدیریت بحران بعد از برملا شدن یک رابطه نامشروع

برخی از افراد هنگام روبرو شدن با خیانت همسرشان دچار افسردگی ، مشکلات خواب ، استرس و مختل شدن کارهای روزانه شان می شوند . این افراد درباره برقراری رابطه جنسی همسرشان با افراد دیگر نیز کنجکاوی می کنند و وضع روح و روانشان کاملا به هم می ریزد و دچار اضطراب و افسردگی می شوند و واکنش های افراطی به کشف خیانت همسرشان نشان می دهند. لازم است در این مواقع احساسات خود را کنترل کنید تا بتوانید به زندگی خود بازگردید.

برقراری امنیت دوباره در رابطه بعد از خیانت همسر

اگر متوجه خیانت همسرتان شده اید و می خواهید با او به زندگی ادامه دهید اول باید اطمینان حاصل کنید که او دیگر قطع ارتباط کرده است و رابطه نامشروع ندارد . برای اطمینان حاصل نمودن از این امر فرد خیانتکار باید کارهای روزمره اش را تغییر دهد به طور مثال اگر خیانت در محیط کار صورت گرفته به فکر تغییر شغل و یا واحد کاریش باشد . فرد خیانتکار باید صحبتهای همسرش را بشنود و درد و خشمی که به او القا نموده است را بپذیرد .

کشف رابطه نامشروع

داشتن روابط نامشروع نوعی فریب همسر است و فرد خطا کار ترجیح می دهد همسرش این مسئله را به سادگی فراموش کند.

یکی از روش های بسیار مفید، روش بیان عاطفی کنترل شده است که عبارت است از این که زوج آشفته در شرایط کنترل شده خاصی احساساتش را بیان کند . فرد خیانت دیده باید به بیان مکرر عواطف، بدون هیچ تقویتی بپردازد. خیلی از افراد هنگامی که به موضوع خیانت همسرشان فکر می کنند این افکار را متوقف می سازند و سر خود را با دیدن تلویزیون، یا انجام دادن کاری ، یا عصبانی شدن از همسرشان ، یا شروع کردن یک بحث، از موضوع پرت می کنند اما این فرار احساسات را تقویت می کند بنابراین بهتر است در این مواقع احساسات خود را بیان کنید و آن ها را سازماندهی نمایید.

بعد از خیانت همسر به تردید پایان دهید 

هر سوالی که دوست دارید از او بپرسید. او باید به سوالات تان پاسخ دهد و اشتباهات خود را بپذیرد و دست از پنهان کردن حقیقت بردارد.

بعد از خیانت همسر به خانواده تان چیزی نگویید

اگر تصمیم گرفته اید این زندگی را حفظ کنید ، دیگران را از خیانت همسرتان مطلع نسازید زیرا این کار، می تواند قضاوت شان را تا مدت ها نسبت به همسرتان تغییر دهد و زندگی شما را با چالش های بیشتری روبه رو کند.

برقراری مجدد رابطه درست بعد از خیانت همسر

گاهی اوقات زوجین یکدیگر را بخشیده اند اما احساس می کنند که رابطه شان ، آن چیزی نیست که آن ها دوست دارند. آن ها باید از رابطه خود درس بگیرند تا بتوانند با مشکلات کمتری وارد رابطه بعدی شوند.

در برخی از موارد روابط نامشروع به علت مشکلات زناشویی مانند تعامل ضعیف، رابطه جنسی ضعیف و کمبود هیجان و علاقه در رابطه، اتفاق می افتد . پس بهتر است بعد از خیانت این مشکلات را رفع کنیم و جذابیت رابطه جنسی خود را تقویت نماییم.

نقص های خودتان را نیز ببینید

در رابطه ای که در آن خیانت رخ داده باید منصفانه رفتار کنیم و تنها فرد خیانتکار را مقصر ندانیم، بلکه باید نواقصی را در خود بیابیم که باعث بروز خیانت شده است؛ البته بسیاری از خیانت ها تنها به دلیل هوس های زودگذر رخ می دهد.

برای فراموش کردن خیانت همسر به خودتان زمان بدهید 

شما برای فراموش کردن خیانت همسرتان به زمان احتیاج دارید. فکر نکنید ظرف چند روز همان صمیمیت اولیه و سلامت فکرتان را به دست می اورید. شما و هم ارتباط تان به زمان برای ترمیم شدن نیاز دارید.

برای حل مشکلتان به روان شناس مراجعه کنید

در برخی از موارد مواجه شدن با خیانت همسر آنقدر سنگین است که قدرت فکرکردن را از شما می گیرد و به سادگی نمی توانید با آن کنار بیایید. درچنین مواقعی از یک روان شناس کمک بگیرید تا راه درست را به شما نشان دهد.
 
منبع : تبیان


:: برچسب‌ها: زندگی مشترک , خیانت , حفظ زندگی مشترک ,
:: بازدید از این مطلب : 43
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 8 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : روانشناس بالینی

یکی از رسومات ما ایرانی ها قبل از ازدواج رسم خواستگاری است که از گذشته تا به امروز انجام می شود و دارای آداب مخصوصی می باشد . یکی از این آداب تعیین وقت قبلی برای خواستگاری رفتن است به این معنا که خانواده پسر وقتی را برای دیدار با خانواده دختر معین می کنند تا آنها بتوانند شرایط خواستگاری و خانه را برای حضور خواستگاران مهیا کنند.در این بخش با بهترین زمان برای خواستگاری رفتن آشنا شوید.خواستگاری رفتن

خواستگاری رفتن

پیشنهاد ازدواج

خواستگاری رفتن چگونه باید باشد؟

چه زمانی برای خواستگاری رفتن مناسب است

بهترین وقت برای خواستگاری رفتن در پایان هفته و میانه های ماه است زیرا پژهشگران دریافتند خانم ها در اواسط ماه آرامش بیشتری نسبت به اوایل و اواخر ماه دارند. در اوایل ماه اغلب افراد درگیری های ذهنی زیادتری برای ترقی وضعیت مالی خود دارند و میزان استرس و تنش های عصبی آنان بیشتر است بنابراین همه خانواده در اواسط ماه به ویژه آخر هفته از آرامش بیشتری برخوردارند .

زمان خواستگاری

بهترین زمان برای خواستگاری رفتن

رفتار مناسب خواستگاری

یکی دیگر از مسائلی که در خواستگاری بسیار مهم است رفتار شما در اولین جلسه آشنایی است . بنابراین اگر می خواهیدبه خواستگاری بروید دقت کنید در اولین جلسه خواستگاری بهترین نوع رفتار را داشته باشید و این مراسم راهمراه با خانواده خود انجام دهید و به صورت رسمی و سنگین انجام دهید و زمانی برای خواستگاری اقدام کنید که در شرایط روحی خوبی قرار داشته باشید.

وقت جلسه اول خواستگاری محدود است. از 45 دقیقه تا یک ساعت. معمولا کمتر و بیشتر از آن نتیجه بخش نیست. همواره صحبت های مهم در فرصت نه خیلی کوتاه و نه زیاد ارائه می شود.

رفتار در خواستگاری

چگونگی خواستگاری رفتن و آداب آن

زمان خواستگاری رفتن از قبل تعیین شود

قبل از رفتن به خواستگاری خانواده پسر باید نزد خانواده دختر تماس بگیرند و زمان و ساعت خواستگاری را با خانواده دختر هماهنگ کنند. این هماهنگی بسیار ضروری است زیرا اگر هماهنگی صورت نگیرد ممکن است خانواده پسر پشت در معطل شوند و برایشان سوء تفاهم ایجاد گردد و یا آن ها بپندارند خانواده دختر برایشان احترام قائل نیستند .

مراسم خواستگاری چگونه باشد

تعیین زمان دقیق خواستگاری رفتن

پس لازم است این هماهنگی برای اینکه خانواده دختر بتوانند شرایط خواستگاری و خانه را برای حضور خواستگاران مهیا کنند انجام گیرد تا مراسم خواستگاری به بهترین نحو ممکن صورت پذیرد.

بهتر است خواستگاری در ساعت 7-4 بعد از ظهر و یا ساعات اولیه شب برگزار گردد زیرا در این وقت روز همه اعضا خانواده دختر و پسر در خانه هستند و می توانند در خواستگاری شرکت کنند. 

 

منیع : نمناک



:: بازدید از این مطلب : 22
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 6 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : روانشناس بالینی

شاید این توصیه را شنیده باشید که: وانمود کن خوشحالی تا واقعا خوشحال شوی! معمولا زمانی که نیاز داریم اعتماد بنفس‌مان بیشتر شود این توصیه را می‌شنویم یا وقتی که می‌خواهیم روحیه‌مان تقویت شود.

به طور کل برای کاهش استرس یا تلقین افکار مثبت هم می‌گویند که لبخند بزنید و جملات مثبت را پیش خود تکرار کنید. اما آیا واقعا این وانمود کردن‌ها مفیدند یا مضر؟ در ادامه برای‌تان می‌گوییم چه زمانی تظاهر به شاد و خوشحال بودن به نفع‌تان است و چه زمانی نه.

لبخند مصنوعی بزنیم؟

چه زمانی تظاهر به شاد بودن خوب است و چه زمانی بد

شاید هر دو اینها را شنیده باشید: وقتی حال‌تان خوب نیست، زورکی لبخند زدن می‌تواند حال‌تان را بدتر کند و، ادای لبخند زدن و خندیدن را درآورید تا واقعا بخندید و شاد شوید! این را هم می‌دانید که هر دو توصیه پشتوانه‌ی علمی دارند؟ پس بالاخره کدام درست است؟!

در واقع هر دوی این توصیه‌ها درست‌اند و این موقعیت است که موضوع را کمی پیچیده می‌کند. وقتی شما به عنوان راهی برای سرکوب احساسات منفی خود لبخند می‌زنید ممکن است حال‌تان را بدتر کنید. همه‌ی ما گاهی وقتی که نیاز داریم (مثلا اجبارا درمیان جمع قرار می‌گیریم) این کار را می‌کنیم.

از آن طرف تحقیقات علمی نشان داده الکی لبخند زدن حتی به آدمهای افسرده کمک می‌کند احساس بهتری پیدا کنند. اما اگر شما بخواهید «همیشه» با لبخندهای مصنوعی و وانمود کردن به اندوهگین نبودن، ظاهر خود را جور دیگری نشان دهید می‌توانید مشکلات دیگری برای خود بتراشید.

ممکن است این احساسات غیرواقعی باعث شوند با احساسات واقعی و منفی خود کنار نیایید. اگر همیشه با یک لبخند تصنعی پیش اطرافیان‌تان ظاهر شوید، آنهایی که می‌توانند از شما حمایت کنند از کجا بدانند مشکلی دارید و نیازمند کمک و پشتیبانی‌شان هستید؟

در نتیجه از حمایتی که می‌تواند حال‌تان را بهتر کند محروم خواهید شد. پس هر وقت لازم بود می‌توانید لبخند بزنید اما هر وقت هم که توانستید خود واقعی‌تان باشید و احساسات حقیقی‌تان را بروز دهید و به آنها رسیدگی کنید.

اگر احساس‌تان خنثی‌ است یا فقط کمی احساس بد دارید، لبخند زدن می‌تواند کمک‌تان کند. در مطالعه‌ای از افراد خواسته شد ظاهرا لبخند بزنند و سپس ارزیابی شد که بعد از چند دقیقه چه احساسی دارند.

نتایج نشان داد لبخند زدن باعث شده بود کمی احساس مثبت پیدا کنند؛ در چنین مواردی لبخند مصنوعی این قابلیت را دارد که به لبخندی واقعی تبدیل شود. محققان عقیده دارند علت این اتفاق این است که ذهن و بدن با هم ارتباط برقرار می‌کنند.

از نظر روانشناسی ما با تماشا و حس رفتارهای خودمان (همانگونه که دیگران ما را می‌بینند)،طرز فکرمان را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهیم. بنابراین می‌توانیم با تظاهر فیزیکی یک احساس، آن را تشدید کنیم.

مثلا دانشمندان می‌گویند صاف و کشیده ایستادن می‌تواند احساس اعتماد بنفس بیشتری به شما بدهد.

در مطالعه‌ی دیگری از افراد خواسته شد مدادی را بین دندانها نگه دارند تا همان عضلاتی که هنگام لبخند زدن به کار گرفته می‌شوند، فعال شوند.

دانشمندان می‌خواستند بدانند آیا خود ِ عمل لبخند زدن موجب احساسات مثبت می‌شود یا اینکه وقتی به اجبار لبخند می‌زنیم به چیزهایی فکر می‌کنیم که ما را خوشحال می‌کنند و این افکار منجر به لبخند زدن می‌شوند. نتیجه این بود: حتی افرادی که به دلیل نگه داشتن مداد میان دندانها در حال لبخند زدن بودند، احساسات مثبت بیشتری پیدا کرده بودند.

برای تکمیل این مطالعات، تحقیقات دیگری نیز صورت گرفت و دانشمندان دریافتند باورهای ما در مورد لبخند زدن هم می‌تواند در احساسی که داریم تفاوت‌هایی ایجاد کند.

مطالعه‌ای در دانشگاه نورث وسترن نشان داد آنهایی که فکر می‌کنند لبخند، «بازتابی» از حس و حال خوب‌شان است اگر مکررا لبخند بزنند بیشتر احساس شادی خواهند داشت.

اما افرادی که تصور می‌کنند لبخند، «دلیل» شادی آنهاست نه نتیجه‌ و بازتاب شادی‌شان، اگر مکررا لبخند بزنند، تاثیر منفی خواهند گرفت!

اینجا نکته‌ی اصلی این است که اگر شما فکر کنید لبخند زدن حرکتی است که به دلیل داشتن حال خوب انجام می‌دهید، بیشتر لبخند زدن باید حال‌تان را بهتر بکند.

چه زمانی تظاهر به شاد بودن خوب است و چه زمانی بد

اما اگر فکر کنید لبخند زدن حرکتی است که صرفا برای داشتن ِ حال خوب انجام می‌دهید، تاثیر مثبتی از آن عایدتان نخواهد شد.

البته فراموش نکنید با وجود اینکه هر دو نوع لبخند می‌توانند مفید باشند اما همیشه لبخندهای واقعی برتری دارند.

اگر می‌توانید به چیزهایی فکر کنید که باعث شوند از صمیم قلب لبخند بزنید و شاد شوید پس این کار را بکنید و با تغییر طرز فکر و نگرش‌تان حال‌تان را خوب کنید و لبخند اصیل به لب‌های‌تان بیاورید.

اما اگر نمی‌توانید در عرض چند ثانیه خودتان را به این سطح از شادی برسانید، وانمود کردن به لبخند زدن به عنوان یک راه میانبر، اغلب مفید خواهد بود.

لبخند زدن علاوه بر فواید حسی و هیجانی می‌تواند استرس‌تان را نیز کنترل کند. یکی از بارزترین اثرات لبخند زدن این است که وقتی شما ژست مثبتی می‌گیرید، آن را سرایت می‌دهید.

حتما شنیده‌اید که می‌گویند: بخند تا دنیا به رویت بخندد! و این جمله کاملا واقعیت دارد. حتما تجربه داشته‌اید که حتی قدم زدن در کنار یک آدم خوشبین و شاد و خندان، حال‌تان را چقدر بهتر می‌کند.

نکته!

زورکی لبخند بزنید، اما فقط تحت شرایطی خاص! اگر اجبارا لبخند بزنید که جنبه‌ی مثبت افکارتان را تقویت کنید، واقعا نتیجه می‌گیرید چون باور دارید که لبخند شما بازتابی از حال خوب شماست.

اما اگر اجبارا لبخند بزنید تا از قبول احساسات منفی‌تان فرار کنید و از چیزهایی که حال‌تان را بد کرده‌اند غافل شوید یا اینکه فکر می‌کنید لبخند مصنوعی حقه‌ای برای شاد شدن است، مطمئن باشید این کار شما در بلند مدت باعث تشدید حال بدتان خواهد شد.

پس به هر حال همه چیز به باور و طرز فکرتان برمی‌گردد!

درمورد جملات تاکیدی مثبت چطور؟

تکرار جملات مثبت و تفکر مثبت نیز چیزی است که بسیار به آن توصیه می‌شود. در واقع این کار شیوه‌ای است که با یک سری باورها و تفکرات غیرواقعی در مورد خودتان و زندگی‌تان سعی می‌کنید این باورها را به واقعیت نزدیک‌تر کنید.

تکنیک جملات تاکیدی مثبت در سالهای اخیر رواج زیادی پیدا کرده است.

جملات تاکیدی مثبت می‌توانند تبدیل به شعارهای شخصی شوند و به عنوان راهی برای برنامه ریزی مجدد ضمیر ناخودآگاه و جایگزین کردن باورهای منفی با باورهای مثبت توصیه می‌شوند.

اما آیا این جملات موثرند؟ عده‌ای عقیده دارند آنهایی که جملات تاکیدی مثبت را بارها و بارها با خود تکرار می‌کنند فقط خودشان را گول می‌زنند و در بلند مدت هم هیچ نتیجه‌ای نمی‌گیرند و یا حتی ممکن است به خود آسیب هم بزنند زیرا دچار نوعی خود فریبی می‌شوند.

آیا این عقیده درست است؟

چه زمانی تظاهر به شاد بودن خوب است و چه زمانی بد

جالب است بدانید وقتی پای جملات تاکیدی مثبت به میان می‌آید، حق با منفی‌باف‌هاست. تحقیقات نشان می‌دهد جملات تاکیدی مثبت در برخی موقعیت‌ها می‌توانند به ضررتان تمام شوند.

وقتی شما جملات مثبتی را با خود تکرار می‌کنید که واقعا عقیده‌ای به آنها ندارید یا حتی متضاد با باور واقعی‌تان هستند، ضمیر ناخودآگاه‌تان این جملات را پس می‌زند و در واقع، نسبت به این جملات مثبت، مقاوم‌تر شده و بیشتر دچار استرس خواهید شد!

بنابراین جملات تاکیدی مثبتی که اشتباهی باشند بیشتر مضرند تا مفید.

نکته‌ی اصلی اینجا این است که جملات تاکیدی مثبت زمانی آسیب می‌زنند که در شرایطی تکرارشان کنید که کاملا مخالف آن را باور دارید یا دست کم با آنچه واقعا قبول دارید فاصله‌ی زیادی دارند.

اما اگر جملات تاکیدی که با خود تکرار می‌کنید مورد قبول‌تان باشند یا عقیده داشته باشید که می‌توانند واقعی باشند، مطمئمنا به سودتان خواهند بود.

این تفاوت ظریف و مهم را باید میان جملات تاکیدی مثبت که مفیدند و جملات تاکیدی مثبت که بیشتر آسیب رسانند تشخیص دهید. جملات تاکیدی مثبتی که هم راستا با تفکر واقعی‌تان هستند، قدرت تاثیرگزاری زیادی دارند.

یک نمونه از جملات تاکیدی مثبتی که می‌تواند مضر باشد: مثلا کسی که در مورد ظاهرش حس خوبی ندارد و از خودش راضی نیست اگر مدام با خودش تکرار کند: من زیباترین زن روی زمین هستم، سودی نمی‌برد زیرا این جمله با احساس واقعی این فرد نسبت به خودش کیلومترها فاصله دارد و ضمیر ناخودآگاه او با او خواهد جنگید و این جمله‌ی تاکیدی مثبت بدون هیچ تاثیر مثبتی، موجب تشدید استرس خواهد شد.

درمورد تظاهر به خوش برخورد بودن چطور؟

پژوهش‌ها نشان می‌دهد برونگراها شادتر از درونگراها هستند و در زندگی نیز موفق‌ترند.

این می‌تواند خبر بدی برای افرادی که ذاتا درونگرا هستند باشند زیرا تمایل به برونگرا یا درونگرا بودن چیزی است که با آن متولد می‌شویم.

اما خبر خوب اینکه ما می‌توانیم این دو گرایش را به صورت هدفمند و با رفتار آگاهانه در برخی از موقعیت‌ها تغییر دهیم، این موضوع پشتوانه‌ی علمی نیز دارد.

در مطالعه‌ای محققان از درونگراها و برونگراها خواستند مانند برونگراها رفتار کنند و دریافتند درونگراها و برونگراها هر دو افزایشی در میزان شادی داشتند.

در این تحقیق، رفتار برونگرایانه به معنی رفتار با اعتماد بنفس و خوش مشرب بودن در موقعیت‌های اجتماعی بود که تقریبا یک ساعت تداوم داشته باشد.

این شرایط با مجبور کردن خود به تغییر چیزی که ذاتی است تفاوت دارد. مثلا درونگراها بعد از داشتن تعاملات اجتماعی نیاز به زمانی برای تنها بودن دارند و اگر این فرصت را پیدا نکنند، خسته و فرسوده خواهند شد.

اما اگر شما بیشتر درونگرا هستید با رفتاری بر پایه‌ی اعتماد بنفس ِ بیشتر و خوش برخورد بودن در موقعیت‌های اجتماعی، سود خواهید برد زیرا نه تنها با افراد بیشتری ارتباط برقرار می‌کنید و شبکه‌ی اجتماعی‌تان را گسترش می‌دهید بلکه احساس شادی و رضایت‌تان بیشتر شده و در نتیجه از میزان استرس‌تان کاسته خواهد شد.

چه زمانی تظاهر به شاد بودن خوب است و چه زمانی بد

اگر به نظرتان غیرواقعی می‌آید از مطالعه‌ی جالب دیگری برای‌تان می‌گوییم که نشان می‌دهد شما در این طرز فکر تنها نیستید.

در این تحقیق از افراد درونگرا خواسته شد پیش بینی کنند با رفتارهای برونگرایانه چقدر احساس شادی خواهند داشت، آنها باور داشتند با رفتارهای برونگرایانه‌تر نمی‌توانند چندان احساس بهتری پیدا کنند.

این باور می‌تواند توجیه کننده‌ی این موضوع باشد که افراد درونگرا معمولا برای بیرون آمدن از لاک خود چندان پذیرا نیستند و به سختی این کار را انجام می‌دهند چون نمی‌دانند یا تردید دارند که تلاش آنها برای برونگراتر بودن، پاداش خوبی برای‌شان دارد و می‌ارزد.

اما باید بدانید اگر تلاش‌تان را بکنید تا علی رغم اینکه برای‌تان دشوار است، برونگراتر باشید، از نتیجه‌ای که می‌گیرید شاد و راضی خواهید بود. این راهی بسیار موثر برای تسکین استرس درمورد درونگراهاست.

 

منبع : برترین ها



:: بازدید از این مطلب : 61
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 4 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : روانشناس بالینی
با سلام.به دنیای لوکس بلاگ و وبلاگ جدید خود خوش آمدید.هم اکنون میتوانید از امکانات شگفت انگیز لوکس بلاگ استفاده نمایید و مطالب خود را ارسال نمایید.شما میتوانید قالب و محیط وبلاگ خود را از مدیریت وبلاگ تغییر دهید.با فعالیت در لوکس بلاگ هر روز منتظر مسابقات مختلف و جوایز ویژه باشید.
در صورت نیاز به راهنمایی و پشتیبانی از قسمت مدیریت با ما در ارتباط باشید.برای حفظ زیبابی وبلاگ خود میتوانید این پیام را حذف نمایید.جهت حذف این مطلب وارد مدیریت وب خود شوید و از قسمت ویرایش مطالب قبلی ،مطلبی با عنوان به وبلاگ خود خوش امدید را حذف نمایید.امیدواریم لحظات خوبی را در لوکس بلاگ سپری نمایید...

:: بازدید از این مطلب : 39
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 0 0 | نظرات ()

صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 11 صفحه بعد